ماهیت ضد شیعی نو وهابیان
از ویژگی های وهابیت نخستین، ستیز با تمامی فرقه های اسلامی از جمله تشیّع است که در وهابیت مدرن، بُعد ضد شیعی آن تشدید شده است. بنابراین، پرداختن به این موضوع و توجه به آن ضروری است. در پی تحولات سیاسی و اجتماعی و دگرگونیهایی در اصول بنیادین وهابیت، گرایشهای ضد شیعی این گروه نیز دگرگونیهایی به خود گرفته است. آنچه محمد ابن عبدالوهاب مطرح می کرد، نه تنها در ستیز با شیعه بود، بلکه همه فرقههای اسلامی را مطرود می دانست، در حالی که در طول تاریخ اسلام، به جز خوارج، فرقه دیگری که دارای این چنین گرایش خشک و واپس گرایانه باشد، وجود نداشته است.
تاریخ وهابیت نشان میدهد ابن عبدالوهاب و یارانش، هر کسی را که غیر وهابی بود،
مشرک، مرتد و کافر و ریختن خون او را مباح میدانستند و بر اساس همین دیدگاه، با
حمله به شهرهای اسلامی حمام خون به راه
میانداختند. بنابراین، گرایش ضد شیعی نو وهابیان، نتیجه فهم نادرست پیشینیان
آنهاست که متأسفانه این بد فهمی هنوز هم ادامه دارد. هنوز هم وهابیان درک نکرده
اند که شیعه، فرقه های مختلفی دارد که برخی از آنها به شدت انحرافیاند و نه تنها
مورد قبول شیعه دوازده امامی نیستند، بلکه مورد لعن و تکفیر نیز هستند. بهترین
نمونه ایشان غلات اند که فقیهان شیعه به نجاست آنها فتوا داده اند.
به هر حال، فکر ستیز با فرقه های دیگر اسلامی تا پیش از دوران جدید حکومت آل سعود، یعنی تا زمان روی کار آمدن عبدالعزیز بن سعود ادامه یافت. آنها همان گونه با شیعیان در ستیر بودند که با اهل سنت و همان گونه که مشاهد متبرکه شیعیان را ویران و غارت می کردند، اماکن مقدسه اهل سنت را.
وقتی عبدالعزیز بن سعود، حکومت را به دست گرفت، به خاطر حفظ جایگاه خود، ناچار بود به وهابیان متعصب بقبولاند که دیگر فرقه های اسلامی را مسلمان بدانند و حقوقشان را رعایت کنند. او به خوبی می دانست که پی گیری روش افراطی وهابیان در این سرزمین با وجود حرمین شریفین که کعبه، آمال میلیون ها انسان شیفته است و سالانه از تمام کشورهای اسلامی برای زیارت و انجام مناسک حج به آنجا می آیند، ناممکن است.
لازمه اعتقاد به اصول وهابیان آن بود که این گروه انبوه، گردن زده شوند و اموالشان غارت و زنان و فرزندانشان به اسارت روند و این نه ممکن بود و نه به سود حاکمیت وهابیان و شخص عبدالعزیز. از این رو، شرایط سیاسی ایجاب می کرد که در این باره باز نگری شود.
با وجود همه دگرگونیهایی که وهابیت در زمینههای مختلف و در رابطه با
مسلمانان غیر وهابی از جمله مسلمان دانستن فرقههای دیگر اسلامی داشتهاند، بر
تعصب ضد شیعی خود افزودهاند. آنان از تخریب همه
گروههای دیگر اسلامی (مانند گروه های اهل سنت) دست برداشتند و همه توان و امکانات
تبلیغاتی خود را علیه شیعیان به کار گرفتند؛ گویی وهابیت کنونی رسالتی جز کوبیدن
تشیّع ندارد. امروزه، تبلیغات ضد شیعی وهابیت با سه چهار دهه پیش متفاوت است.
ضرورت جلوگیری از نفوذ و گسترش فکری انقلاب ایران باعث شد که انقلاب را یک اتفاق
شیعی معرفی کنند،نه اسلامی.
بر همین اساس، سیلی از نشریهها به زبانهای مختلف برضد انقلاب اسلامی ایران به سرزمینهای مسلماننشین سرازیر شد و این همه،به کمک دلارهای نفتی سعودی ها، تغذیه مالی و پولی میشد. از آمریکا، کانادا و امریکای لاتین گرفته تا آفریقا، آسیا و استرالیا، همه پر از دروغ و افتراهای عوام فریبانه، آن هم به داعیه دفاع از اسلام و نبرد با بدعت و انحراف علیه شیعه صورت می گیرد و متأسفانه این دروغ ها در محیط بی خبری از تشیّع و مبانی آن، تا حدودی مؤثر افتاده است.[1]
بدین ترتیب، وهابیت با همان روش دروغ، تهمت و افترا در اوج دگرگونی های درونی اش که جهان معاصر آن را می طلبید، حرکتی جدید درباره دیدگاه و تبلیغات ضد شیعی خود به وجود آورد. از این به بعد، تشیّع را نه تنها به انگیزه های کلامی، اعتقادی و تاریخی- که پیش از قدرت رسیدن شیعه در ایران علیه آن تبلیغ می کردند- بلکه در عمل، به انگیزه های سیاسی مورد هجوم قرار دادند؛ چون آن را رقیبی جدی برای خود می دانند.